نتایج جستجو برای عبارت :

۹. نه مرسی،اهلش نیستم :)

این یه پست تبلیغاتیه...آرهه...
مانگا...وبتون...مانهوا...کمیک...یا ایرانیزه اش داستان مصور...که معمولا شرقیها بیشتر از غربی ها مینویسن...داستانهایی با ژانرهای مختلف و جالب...که این روزا من بیشترین وقتمو میذارم پای خوندن اینا...(به جای درس خوندن!) 
من عاشق دنیای فانتزی اونام و خب یکی از مدل داستانهای مورد علاقم داستانهایی راجع به تناسخ هست...کشورهای شرقی آسیا به تناسخ اعتقاد دارن و خیلی در این مورد داستان مینویسن...خیلی هیجان انگیز... 
میمیری و لحظه ای ب
حفظ ایمان آسون نیست.
رندی میخواد
بلا رو تاب آوردن 
خدایا لطفا خودت رو از ما نگیر
باقی سختیها قابل تحمل هستن.
هزار سختی اگر برمن آید آسان است
که دوستی و ارادت هزارچندان است
لطفا ما رو در زمره ی اونها قرار بده که از تو به غیر از تو ندارند تمنا.
بهشت ارزانی اهلش. 
   حالا نمیدونم چقدر طرفدار خرید اینترنتی هستید، ولی اگر اهلش باشید متوجه میشید که مثلا بوتیک های رشت و گرگان خیلی قیمت های مناسب تری دارن نسبت به بقیه ی شهرها. بعد اینقدر این قضیه توی پیج هایی که فالو میکنم مشهوده که زمان انتخابات، پیج کاندیدا های رشت همش منو فالو میکردن.
 
حسی در درونم داشتم، یاد حرف یک نفر افتادم که می گفت علت این جزا برای فلان خطا آن است که اول به صد نام خدا پشت کرده و بعد انجامش داده. حس می کردم به بعضی صفات او بی احترامی یا بی توجهی کرده ام! نمی دانم به چند تایش!
نه همتش را داشتم، نه امید، نه اصلا انقدر اهل تدبیرم! اهلش هم نبودم!
این سنگینی به این راحتی ها رفع شدنی نیست...
باید با تو بیشتر حرف می زدم... وقتی که نصفه شب بی دلیل و بی خواب آلودگی بیدار شدم فهمیدم...
اولین شبی بود که بی کابوس می گذشت...
 
×× باید برم عطاری.
از بین پیشنهاداتی که برای خوابیدن خوندم، یسریاش خیلی سخته، میدونم که اهلش نیستم. قاطی کردن یسری گیاهایی که کلا تو مود استفاده شون نیستم و این جور چیزا... اما چند تا چیز بود که میتونستم انجام بدم.
ادامه مطلب
واقعا دیگه نمی‌تونم. دم شماها گرم که می‌تونید بار این‌همه مسئولیت رو به دوش بکشید. دم شماها گرم که می‌تونید این‌همه رنج رو تحمل کنید و به رنج خودتون اضافه کنید. تسلیمم. تمام تلاشم رو کردم، اما واقعا اهلش نیستم. و این دلیل برتری من به شما یا بالعکس نیست. تو همین روزها و با همه‌ی این چهره‌ی زشتی که براش درست کردن، به راه دین برمی‌گردم. دین من در تایید یا حمایت از هیچ حکومتی نیست. دین من هر آن‌چه که خدا بهش حکم داده‌ست. بعد از سال‌ها نماز خوند
سلام
این سخنرانی رو سفارشی گوش بدین...
سخنرانی حاج آقا عالی هستش در شب تاسوعا، در دفتر حضرت آقا!
اولش شاید زیاد جذاب نباشه براتون ولی آخرش انقدر قشنگ مطلب رو جمع می کنند، حیفه نشنوید! از دستش ندیدن.
صوت رو از اینجا می تونید دریافت کنید....
صوت سخنرانی شب تا سوعای حسینی
+ وقتی حال و روزم خوش نیست هر چی کامنت کمتر بزارم بهتره! می ترسم تلخی کلامم دوستان رو آزار بده... از این جهت تلاشمو می کنم بخونمتون اما نظر ندم!
گذرگاه دنیا
از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در مذمّت دنیا و مفاسد آن):(1) سپاس خداوندى راست که هیچکس مأیوس از رحمت او نیست و نعمت او همگان را شامل است و از آمرزش او احدى نومید نبوده و پرستش او براى کسى سبب سر شکستگى نمى‏ باشد (زیرا تنها او سزاوار پرستش است و بسبب عبادت و پرستش تکبّر نکند تا بنده سر شکسته شود) خدائى که از رحمت دریغ نمى ‏کند و نعمت او زوال نمى ‏پذیرد(2). دنیا سرائى است فناء و نیستى براى آن و براى اهلش رخت بر بستن مقدّر گردیده
التماس دعا 
پروردگارا ،  به این روز عزیز از تو می خواهم کشور عزیزم را از دست بدخواهان نجات دهی و به اهلش بسپاری.  
پروردگارا ، آنان که دین واحد و ولایت مقدس تو را بد نام کرده اند نابود بفرما و اسلام راستین را بر همه مردم ارزانی دار . 
الهی امین یا رب العالمین .‌
سلام :)
خوش اومدید به وبلاگ ...
 
خب قالب عوض شد. خوبه ؟؟؟ با رنگ و فونت و ایناش مشکلی ندارید ؟
اسم وبلاگ چطور ؟؟؟ بعدا یه اعتراف راجع بهش میکنم ()
و البته من :)
خب منو خیلی هاتون میشناسید.
یک عدد دهه هشتادی ملقب به کیوت پیکاچو (مدیونید فک کنید تا حالا یه نفرم بهم نگفته) -دخترم- دیگه کسایی که منو میشناسن اسمم رو هم میدونن :)
لطفا اینجا منو با اسم اصلی م صدا نزنید. البته اسممو بگید سان میشه :) مرسی
 
انتظار نداشته باشید ادبی بنویسم چون اهلش نیستم.
این یک
دختر با حجاب ...آرام از کنارت می گذرد ، بی صدا ...بدون جلب توجه... سیاهی، رنگ اوست و بو نداشتن ویژگی او... صورتش را نمیبینی، اما در مقابل اویی.اوست که با سکوت، با تو حرف میزند و به تو می آموزد.....اگر اهلش باشی.در اوج کرامت است و تندیس متانت..نزدیک، اما دور از دسترس...بی عشوه ولی دلربا...اوست معلم وقار در قله ی بی نیازی..هر خارو خسی عاشقش نمی شود و زیباییش را هر دلی لمس نمی کند...او پیش از انتخاب شدن انتخاب میکند و پیش از معشوق شدن عاشق می شود...با زیرکی گوی
علی بن اسباط گوید شنیدم از امام رضاع در باره گنجی که خدای عزوجل میفرماید دو زیرش گنجی برای انها بوده فرمود در انجابود بسم الله ارحمن الرحیم. در شگفتم از کسی که یقین. بمرگ چگونه میخندد و در شگفتم از کسی که یقین. بقدیر دارد چگونه بان اندوهگین میشود ودر شگفتم از کسیکه دنیا و دگر گونیهایش را نسبت اهلش دیده است چگونه بان اعتماد میکند و سزاوار است کسیکه خدارابا عقل شناخته خدا باو عقل داده خدا در قضا قدرش متهم نسازد و در روزی رسانیدنش اورا بکندی نسب
أَ لَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا؟ إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا.
 آیا آزاده ‏اى نیست که این خرده طعام مانده در کام دنیا را بیفکند و به اهلش واگذارد؟ جانهاى شما را بهایى نیست جز بهشت جاودان، پس مفروشیدش جز بدان. (حکمت 456 نهج البلاغه)
 
علی علیه السلام همه عاشورا را در این حکمت خلاصه کرد و ارائه داد. حرّیت و آزادگی در گذشتن از دنیا و ذلّت و نکبت در دلداگی به آن است. ر
وَ قَالَ (علیه السلام): أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا؟ إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ، فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا.
اللُماظَة: باقى مانده لقمه در دهان، ریزه هاى غذا در دهان.
بهاى جان آدمى (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این لقمه جویده حرام دنیا را به اهلش واگذارد؟ همانا بهایى براى جان شما جز بهشت نیست، پس به کمتر از آن نفروشید.
برخی به کجاها رسیدند؛و ما در ظلماتِ عالم کثرات فرو رفته‌ایم...گر خبر از مُلک جان داری بیاریا نشان از بی نشان داری بیاراز بیان و لفظ بگذر یک زمانعشقِ بی لفظ و بیان داری بیارظنّ و علم و قطع را یک‌سو فکنرؤیت و حسّ و عیان داری بیارگفتگو از جام و مِی دیگر بس استحالتی از مِی کشان داری بیارعلم و حکمت را به اهلش واگذارهای و هوی عاشقان داری بیاربوسه شیطان بُوَد داغِ جبینداغِ جانسوزِ نهان داری بیاربزم وحدت جای هر بیگانه نیسترنگ و روی مَحرمان داری بیا
یه دوستی دارم سال کنکور یه ازدواج کرد که بیشتر به تشویق خانواده ش بود و خب سال بعدش هم جدا شد. نه تو حرفاش، نه تو شبکه های اجتماعیش، نه پیامرسان هاش نه چشم هاش خبری از عشق نبود. 
امسال دوباره ازدواج کرد. هم قبل از ازدواج خودم کلی درباره اینکه "باید دوست داشته باشی طرفت رو" نصیحتم کرد، هم قبل ازدواج خودش یکمی ازم سوال پرسید.
و خب حالا من دوست داشتن رو میبینم از پشت چشماش میبینم، از بیو تلگرام و اینستاش و مطمئنم وقتی ببینمش در چشم هاش :)
زیاد اهل اب
دعا کنید اگر خیر و صلاحه هر چه زووووووود تر بریم سر خونه زندگی خودمون و مستقل بشیم! 
موندن توی این تعلیق و اوامر و نواهی و دلسوزی و نصیحت های والدینم داره برام غیر قابل تحمل و اذیت کننده میشه، و هی طبق قانون " و لا تقل لهما اف" هیچی نمیگم و می‌ریزم تو خودم و احساس میکنم دارم افسرده میشم.
دعا کنید زودتر مستقل بشیم و اگه قراره با کسی چالش و اختلاف نظر داشته باشم کسی باشه که واقعا شریک زندگیمه و باید در جریان تصمیم ها و برنامه هام باشه.. 
ولی خب گفتن
بسم الله الرحمن الرحیم
 
*و جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا  صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ (24) سجده *
زمینه‌های نیل مقام امامت به انسان کاملـ الف . «شهود و یقین» زمینهٴ علمیـ ب . «صبر» زمینهٴ عملیامّا چگونه اینها به مقام امامت می‌رسند؟ چطور می‌شود که اینها ائمه می‌شوند؟ در همین آیهٴ 24 سورهٴ سجده فرمود: و جعلنا منهم أئمةً یهدون بأمرنا لمّا صَبَروا ...؛ چون صابر بودند، به امامت رسیدند، این یکی، ... وکانوا ب
همراهی زائر امام توسط ملائکهاز حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام منقول است که: چون شخصى از خانه خود بیرون آید به عزم زیارت حضرت امام حسین علیه‌السلام به‌سوی کربلا مشایعت کنند او را از هفت‌صد ملک از بالاى سر او و زیر پاى او از جانب راست و چپ و پیش رو و پشت سر او تا او را به اهلش برسانند؛ پس چون زیارت کند آن حضرت را ندا کند او را منادى که: گناهانت آمرزیده شد پس ‍ از سر گیر عمل را؛ پس با او برمی‌گردند آن ملائکه تا داخل خانه خود شود؛ پس به او می‌گوی
پاک کنید افکارتان را از کینه ها
ببخشید به وسعتِ قلبتان،
تمامِ آنهایى را که خاطرتان را مکدر کرده اند
سال "نو" را بهانه کنید براى "نو" شدنِ خودتان
عاشق شوید اما درست عاشق شوید
عاشقى کنید اما با اهلش عاشقى کنید
پدرتان را
مادرتان را
بیاورید اولِ تمامِ اولویتهاى زندگیتان
دعایشان اگر نباشد،
فقط درجا میزنیم،رسیدنى در کار نیست
#علی_قاضی_نظام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_ج
 
منابعی غیرمعتبر و مشکوک، حدیثی جعلی منسوب به امیرالمومنین علی علیه السلام را در فضای مجازی منتشر کرده اند که محتوای عربی شعر گونه آن به طور مستقیم به بیماری کرونا در این قرن و تولید آن از طریق خفاش در چین و سپس ابتلای مردم روم اشاره می کند. منبع حدیث هم کتاب مجهول الهویه ای به نام عظائم الدهور عنوان شده است.
در این حدیث جعلی می خوانیم: "در زمان بیستم قرن ها و قرن ها و قرن هائی است و دنیا به «کورون»مبتلا میشود از فعل انسانهای گمراه که بزرگانشا
امام صادق ع میفرمود از مناجتهای خدای عزوجل با موسی ع این بود که ای موسی بدنیا تکیه مکن مانند تکیه کردن ستمگران و تکیه کردن کسی که انرا پدر و مادر خود دانسته ای موسی اگر ترابخودت واگذارم که بان بنگری مجبت ورونق دنیا بر تو چیره شود ای موسی در کار خیر با اهلش مسابقه  وگذار و بر انها پیشی گیر زیرا کار خیر مانند اسمش  نیکو و پسندیده است و انچه ا زدننا یا را که بدان  احتیاج نداری رها کن و بفریب خورندگان بدنیا و بخود و اگذاشتگان منگر و بدانکه اغاز هر
روزی که دندون های عقلمو کشیدم دستیار دکتر برگشت بهم گفت یه وقت سیگار و قلیون نکشی ها
بهش گفتم اهلش نیستم
هم خدا رو شکر میکنم و هم به خودم افتخار میکنم که هیچ وقت اهل این چیزها نبودم و هر کس هم که منو میبینه متوجه میشه چه جوون پاکی هستم
تو دوران خدمتم شاهد بودم که چه جوری هم خدمتی هام به خاطر سختی های خدمت سیگاری شدن ولی من هیچ وقت سمتش نرفتم
با احسان که میرفتیم دربند جلوی من قلیون میکشید و من هیچ وقت حتی تحریک هم نشدم که بگم یه پک هم من بکشم
کلا ب
فرمانده گردانمون بود ، 
خدارحمتش کنه؛ شهید شد ، 
میگفت اگه تو یه شهر همه دنبال منافع خودشون باشن اون شهر میشه جنگل !  هرکسی چنگ میندازه تو سفره بغل دستیش برای یه لقمه بیشتر ! 
میگفت اما جبهه برعکسه، هرکی بیاد توش باید اول ساک منافعش رو بزاره زمین و جونش رو بگیره کف دستش. برای همین جبهه عین یه باغ ، پرنده درست میکرد ، این پرنده ها هم با این سنگرها یه بهشت ساخته بودن،
وقتی داشت شهید میشد گفت: این دنیای جنگلی بمونه دست اهلشُ، این بهشتِ باصفا هم مف
دلایل خیلی زیادی دارم که برم یه گوشه ماتم زندگیم رو بگیریم و فکر کنم چقدر بدبختم ولی یک چیزی مانع میشه نیروی درونمه که مدام پدرم رو دراورده میگه اینجا نه الان نه برو بدو تلاش کن تو این نیستی این تنی که به تو امانت دادن این ذهن این مغز مال اینجا نیست بفهم همون نیروی درونم من و اوراه کرده و هنوزم دست بردار نیست و حیف که همیشه باهام هست و اجازه نمیده ماتم بگیرم.
یک بنده خدایی یه مدت بود سخت پیگیر بود ارشد بود و میدیم چقدر بچه ها دورش جمع میشدند و تب
سلام
کی بشه این مردک رو خلع لباس کنند یک ملت اسلامی از نظرات وقیحانه اش در مورد پیامبر خدا و اولاد معصومینشون صلوات الله علیهم اجمعین، نجات پیدا کنند.
بارها دیدم که مدعیان مدافع این آقا هم اهل تحقیق نیستن که برن ببینن صلح حدیبیه چی بود اصلا؟ یا چطور  آقا امام حسن مجتبی علیه السلام تن دادند به صلح با معاویه لعنة الله علیه... بابا مسلمون دو کلمه تاریخ بخون! نظر سیاسیمون فرق داره، دینمون که یکیه، دو کلمه بخون در موردش!
این دو تا لینک هم برای روشن
 عبدالرحمان بن سالم گویدابو بصر گفت اگر در دورام عمرت این حدیث نشنیده باشی تر کفایت کند پس از ان را از نا اهلش پنهان دار4 سلیم قیس گوید شنبدم عبد الله بن جعفر طیار ،فتمن و حسن وحسین و عبدالله بن عباس.  عمربن  ام سلمه واسامه بن زید. نزد معاویه بودبم که میان من ومعاویه سخن در در گرفت من بمعاویه کفتم پمن از رسولخداص  شنبدم که میفرمود من نسبت بمومنین از خود انها اولی هستم سپس برادرم علی بن ابیطالب نسبت بمومنبن از خودشان اولی. است و چون علی علی علیه
پیامبر(صلی الله علیه وآله):هرکس برای برادرمؤمن خودحاجتی برآوردچنان است که همه عمرش رابه عبادت خدا سرکرده است.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):هرکس برمن یکبار درودبفرستدچیزی ازگناه برایش باقی نخواهدماند.
حضرت زهرا(سلام الله علیها):به خداسوگنداگرحق رابه اهلش واگذار می نمودندوازعترت پیامبرپیروی میکردند, حتی دونفردرباره خدا اختلاف نمی نمودند.
حضرت زهرا(سلام الله علیها):پدرم قبل ازرحلتش به من فرمود:هرکس سه روز براو وبرمن درودفرستد بهشت رابر
پیامبر(صلی الله علیه وآله):کسی که برای رفع نیازبرادرمؤمن خودکوشش نمایدماننداین است که نه هزار سال خداوندمتعال راعبادت نموده درحالیکه روزها را روزه گرفته وشبهاراهم شب زنده داری نموده است.
امام صادق(علیه السلام):نادانی درسه چیزاست:دوست عوض کردن, مخالفت کردن بدون دلیل وبرهان و پرس وجو ازچیزهای بیهوده.
امام حسین(علیه السلام):همنشینی بااشخاص پست ورذل سبب شروبدبختی خواهدگشت وهمنشینی ومجالست بامعصیت کاران موجب شک وبدبینی خواهدشد.
امیرالم
از بین بردن ریشه های نژاد پرستی یکی از بیچیده ترین جنگیدن ها با ضمیرناخودآگاهه. یک بلوغ خاصی باید در روان اتفاق بیفته که انسان این رو واقعا متوجه بشه که همه ی انسان ها یکی ان. رنگ پوست مهم نیست. اندازه قد مهم نیست، شکل و قیافه، لهجه.. تنها چیزی که به یک انسان برتری می‌ده میزان دانش اون فرده. همین و بس. درک انسان از حقیقت.
در جایی زندگی می‌کنیم که آدماش نه عرب رو قبول دارن، در زرد پوست هارو، نه حتی خودشون رو! لر و ترک و ... داشتن‌اندکی لهجه شان رو پ
در این مقاله پیرامون شب قدر از دید مفسرانی چون ابن عربی، فیض کاشانی، حسن زادة آملی، آشتیانی، امام خمینی، ابن فارض، ملّا سلطانعلی و بانو امین بحث می شود. در این مقاله حقیقت شب قدر و کسانی که درک این حقیقت را کرده اند، علامات ظاهری شب قدر، زمان آن، حال عبودی و خصایل و علوم کسانی که درک حقیقت این شب را کرده اند، بعضی برکات و ثمرات آن برای اهلش و توصیه های معصومین (علیهم السلام) برای درک آن پرداخته شده است.

ادامه مطلب
از سال ۷۶ که اون خدا لعنت کرده رئیس جمهور شد و شعار آزادی داد تا به جال وضعیت حجاب هرروز بدتر و بدتر شد ولی همه این حرف را قبول داریم که در یکی دوسال اخیرروند سریعتر شده و وضعیت حجاب از خط قرمزها گذشته و به حالت بحرانی در آمده .از کشف حجاب های خودرویی تا کشف حجاب در پارک ها و بدحجابی یا بهتر بگم بی حجابی در معابر عمومی و اماکن اجتماعی .این وضعیت نشان دهنده کم شدن حیا و غیرت در جامعه طی سالهای اخیر  است  . مسئولان و مردم دیگر نباید بگند که باید برا
برهان صدیقین و حرکت جوهری از مباحث بسیار مهم توحیدی است. بهترین و ساده‌ترین بیان از این دو برهان به خصوص برهان حرکت جوهری بیانی است که آقای طاهرزاده در این کتاب در مختصری آورده است.این ۱۰۰ صفحه حاصل بیش از ۲۰ سال تدریس ایشان است که باتقسیم بندی‌ها و بیانات ابتکاری حود این دو برهان را برای اهلش آسان و ملموس و کاربردی نموده است.شما در برهان صدیقین برای اثبات وجود خدا نیاز به هیچ مقدمه‌ای ندارد؛ بلکه از خود خدا متوجه خدا می‌شوید! خدایی که در
بهای انسان
خودشناسی، مهم ترین عامل خوشبختی انسان در دنیا و آخرت است. بزرگان علم
اخلاق، با توجه به روایات و آموزه های دینی، از خودشناسی به عنوان
سودمندترین علوم یاد کرده و آن را نخستین مرحله در سیر و سلوک اخلاقی
برشمرده اند و همانگونه که در روایات اسلامی آمده است، خداشناسی هم از
خودشناسی آغاز می شود.

آری! کسی که خود را شناخت و ارزش و بهای این روح ملکوتی که خداوند به او
عطا نموده است را فهمید و دانست که قابلیّت آن را دارد که در مقام اشرف
مخلو
این روزها حسابی درگیر پیدا کردن انبار هستیم ، البته این وظیفه بیشتر بر دوش بالاتری هاست ولی ما هم کل اجناس رو فاکتور کردیم و داخل پلاستیک گذاشتیم تا به محض پیدا شدن انبار بریم تو کار جابجایی !!
امروز از مظلومیتی شنیدم که انقدر اذیت شدم که حیفم اومد ثبتش نکنم ، مکالمه ای بین بنگاه دار و صاب کارم وقتی که توی ماشین بودن برای دیدنِ یک مورد شکل می گیره که صاب کارم تعریف کرد برامون . خلاصه این بنگاه دارِ عزیز گلایه داشته از این که چرا قیمت مسکن تو همه
بهای انسان
خودشناسی، مهم ترین عامل خوشبختی انسان در دنیا و آخرت است. بزرگان علم
اخلاق، با توجه به روایات و آموزه های دینی، از خودشناسی به عنوان
سودمندترین علوم یاد کرده و آن را نخستین مرحله در سیر و سلوک اخلاقی
برشمرده اند و همانگونه که در روایات اسلامی آمده است، خداشناسی هم از
خودشناسی آغاز می شود.

آری! کسی که خود را شناخت و ارزش و بهای این روح ملکوتی که خداوند به او
عطا نموده است را فهمید و دانست که قابلیّت آن را دارد که در مقام اشرف
مخلو
بسم الله
 
در مسلخ عشق جز نکو را نکشندروبه‌صفتانِ زشت‌خو را نکشند
 گر عاشق صادقی ز مردن مهراسمردار شود هر آن‌که او را نکشند...
برای امثال حاج قاسم عزیز ما انتظاری جز چنین پروازی خطاست. او به آن‌جایی که باید رسید. امروز که عزیزی - که خود بیش از من می‌گریست - از من خواست آرام باشم گفتم گریه‌ام بیش‌تر بر خودم است... بارها در حسرت مدافعان حرم با خود خوانده‌ام «چون ناکسان ننگ سلامت ماند بر ما...». شهادت اتفاق نیست؛ فرآیند است. اگر شما هم مثل من می‌
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



#نماهنگ شب جمعهمداحی دنیا برای اهلشبا نوای#حاج_میثم_مطیعی
 
دریافت
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
هر چه قدر می‌خواهی به این زندگی سفت بچسبی خیلی زود لو می‌رود که اهلش نیستی، حیف تمام چسب‌های دوقلویی که حرام می‌شوند. آن‌ها آب دماغشان را نمی‌توانند بالا بکشند بعد می‌خواهند تو را از چنگ درد بیرون بکشند. خدا به بندگانش گفت در یک چشم بر‌هم زدن همه چیز را درست می‌کنم و چشمانش را بست، از آن تاریخ به بعد ما منتظر باز شدن دوباره‌ی چشمان خدا، منتظر پایان آن چشم بر هم زدنیم. قدرت ثروت می‌آورد یا ثروت قدرت؟ فرقی ندارد هر چه می‌آورد و از هر کجا م
یه دفعه پیشنهاد شد که بزنیم بیرون و بریم کوههای اطراف شهر. با اکراه پذیرفتم اما چه خوب شد که پذیرفتم. روز خوبی بود و حسابی خوش گذشت. با اونکه در گوشه و کنار ایران این روزها ترس از سیل هست اما مردم انگار نه انگار، بی خیال، ماشینها رو کنار رودخانه پارک کرده، چادر زده و مشغول خوردن و کپ و گفت بودند. البته آب شفاف بود و اونقدر زیاد نبود که ترسناک به نظر بیاد. 
ولی جدا دوست داشتم با یه دختری که ازش خوشم بیاد همچین جای باصفایی برم ولی نیست دیگه. جدا صح
لقمان کنار چشمه‌ای نشسته بود. مردی که از آنجا می‌گذشت از وی پرسید: «چند ساعت دیگر تا به ده بعدی راه است؟!»
لقمان گفت: «راه برو.»
آن مرد پنداشت لقمان نشنیده دوباره رو کرد: «مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر تا ده بعدی راه است؟»
گفت: «راه برو.»
گمان کرد که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد. چند قدمی بیشتر نرفته بود که لقمان بانگ برآورد: «ای مرد! یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید.»
مرد گفت: «چرا از اول جوابم نگفتی؟»
گفت: «چون راه رفتن تو را ندیده ب
لقمان کنار چشمه‌ای نشسته بود. مردی که از آنجا می‌گذشت از وی پرسید: «چند ساعت دیگر تا به ده بعدی راه است؟!»
لقمان گفت: «راه برو.»
آن مرد پنداشت لقمان نشنیده دوباره رو کرد: «مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر تا ده بعدی راه است؟»
گفت: «راه برو.»
گمان کرد که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد. چند قدمی بیشتر نرفته بود که لقمان بانگ برآورد: «ای مرد! یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید.»
مرد گفت: «چرا از اول جوابم نگفتی؟»
گفت: «چون راه رفتن تو را ندیده ب
سلام
من نویسنده ی پست "پسر مورد علاقه ام سرد شده و عکسم رو به دوستش نشون داده" هستم. پارسال این پست رو فرستادم و ازتون راهنمایی خواستم که چیکار کنم. 
میخواستم براتون تعریف کنم تو این یه سال چه اتفاقاتی افتاد. یه جور درد و دله واسه سبک شدنم و ببخشید اگه خیلی طولانیه... 
من بعد از اون پست و به راهنمایی دوستان رابطه ام رو با اون پسر همکار قطع کردم تا اینکه یه روز تو محیط کار یه دختر که از یه شرکت دیگه بود به بهونه ی کار شماره ی اون آقا پسر رو ازم خواست
سلام
من یه زن متاهلم، با یکی از اقوام که از بچگی متاسفانه نشان شدم براشون با ۸ سال اختلاف سنی ازدواج کردم. خواستم بهم بزنم نشد.
۱۶ سالگی ازدواج کردم بدون هیچگونه آمادگی یا بلوغ ... فقط اوج هیجاناتم بود، منکر کشش جنسیم بهش نیستم، کم کم اختلافات بروز کرد، رفته رفته دعواها شدت پیدا کرد، به همسرم که میگفتم بیا گفتگو کنیم میگفت بیخیال بابا این حرف ها مال قرتی هاست، گفتم ابراز احساسات، گفت اهلش نیستم، البته همسر من بسیار سخت کوش و کاری و دست و دلب
امام حسن(علیه السلام):هرکه خدا را بندگی کند, خداوندهمه اشیا رابنده اوگرداند.
امام حسن(علیه السلام):درجواب مردی که عرض کردمن ازشیعیان شماهستم فرمود:ای بنده خدا ! اگرمطیع اوامرونواهی ماباشی راست می گویی. ولی اگرچنین نباشی پس با ادعای چنین منزلت والایی که اهلش نیستی برگناهت میفزای.مگو من ازشیعیان شماهستم بلکه بگومن ازدوستداران شماودشمن دشمنان شما هستم.دراین صورت توآدم خوبی هستی وبه خوبی گرایش داری.
امام حسن(علیه السلام):احسان آن است که ت
دختری هستم حدودا سی ساله، از خانواده متوسط و با ظاهر از نطر خودم متوسط و به لطف اطرافیان خوب، من حدود چهار ماهی هست که از یه رابطه فوق العاده پرچالش و شدید عاطفی بیرون اومدم، ارتباط دوستی نبود چون مطلقا اهلش نبودم، طرف مقابلم هم ظاهرا نبود، اختلاف فرهنگی و فکری شدیدی بین ما بود که هر روز فاصله ما رو بیشتر و بیشتر کرد و در نهایت جدا شدیم، بگذریم مساله من الان اون بنده خدا نیست. ارتباط ما چند ماهه که تموم شده.
نمیدونم چی شده که درست تو موقعیت
ازدرد اشک توی چشم‌هام حلقه شد، استخوان دماغم خورد شده بود و نفسم بند اومده بود که بوی عطر سرد وتلخی که به نظرم خیلی آشنا بود زیر بینیم پیچید، نزدیک بود سقوط کنم که دستی کمرم رو رونگه داشت.
یه دفعه مغز هنگ کرده ام به کارافتاد و با اخم و با سرعت زیاد و ترسیده ازش جداشدم و زدم زیر دستش و ازش فاصله گرفتم و با صدای تحلیل رفته‌ای گفتم:
-حق نداشتید بهم دست بزنید.
بااخم به صورت عصبیش نگاه می‌کردم که رنگ نگاهش رنگ تعجب گرفت و لبخند کجی گوشه‌ی لبش نقش بس
من یه دختر حدود 25 ساله هستم که در طول ترم تحصیلی (الان که خوشبختانه تعطیلاته) چون دانشگاه مون خارج از شهره، مجبورم توی مسیر برگشت به خوابگاه با یکی از همکلاسی هام و دوست پسرش باشم. یعنی هم مسیر هستیم یه جورایی و منم مجبورم با اون ها برگردم.
حالا سه تا موضوع این وسط هست:
یکی که خیلی مهمه خودم معذبم، ولی راه دیگه ای ندارم. خوب دیگه یه دختر تنها مجرد بی دوست و این ها (نمیخوام توجیه بیارم که بگین دنبال دوست پسر پیدا کردنه و اهلش هم نیستم اگه بودم که ت
آدم ها عجیب و ترسناک و پیچیده اند. نگرانم. از شهریور امسال و ماجرای آن، چه بگویم؟ ماجرای آن آقا؟ آن پسرکِ بیچاره؟ نمی دانم، از آن روزها، می ترسم خودم باشم. می ترسم با خودم بودن، آن باشم که از جام در من هست. تعدادشان این جا زیاد است، خیلی خیلی زیاد، و می ترسم پیام اشتباه بفرستم. «کلمات در هوا دگرگون می شدند و وقتی به گوش او می ریختند، چیز دیگری بودند.» شده که لبخند زنان، یا با دهانِ باز، در فکر بوده ام، و بعد که به من نگاه کرده و دست تکان داده و لبخ
 
بسم الله الرحمن الرحیم.وقتی که وبلاگ چند سال پیشم، که واقعا هم دوستش داشتم را پاک کردم، قرار بر این بود دیگر ننویسم.اما وقتی دیدم عمل همجنس بازی و لواط چقدر پیشرفت داشته و چقدر در نقد آن به روش عامه فهم و علما فهم دوستان کم کاری و بی سلیقگی به خرج دادند، تصمیم گرفتم در رد و طرد این عمل خبیث، دست به قلم شوم.و آن را هم می دانستم کسی نمی تواند این عمل خبیث را نقد کند،،چرا که می دیدم نقدهای دوستان چقدر ضعیف و سطحی است و با مراجعه به سایت های آنان فه
برائت خداوند متعال از معاویه در روز غدیر
علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه در مورد آیات ۳۱-۳۴ سوره قیامت می‌نویسد:
كان سبب نزولها ان رسول الله صلى الله علیه وآله دعا إلى بیعة علی یوم غدیر خم فلما بلغ الناس واخبرهم فی علی ما اراد الله ان یخبر، رجعوا الناس، فاتكأ معاویة على المغیرة بن شعبة وابی موسى الاشعری ثم اقبل یتمطى نحو اهله ویقول ما نقر لعلی بالولایة (بالخلافة خ ل) ابدا ولا نصدق محمد مقالته فیه فانزل الله جل ذك
 
 
 از این آسمان پرستاره‌ی بی‌ستاره حتّی یک ستاره هم مال من نیست... به جهنّم... 
حیف از عمری که حاصلش بیحاصلی بود.. هیچ.. نه آشنایی‌ها، نه محبّت‌ها، نه به تکلّم در آمدن‌ها، نه هیچ... عمری که صرف نگفتن گذشت، عمری که سر هیچ گذشت... پر از آرزو و آرمان و آنوقت پشت دروازه خیال دریوزگی هیچ.. چه قدر واقعیّت کثیف‌تر از آنچیزی است که میتواند در خیال وجود داشته باشد.. عمری که صرف فرار از پوچی و بیحاصلی و بیهودگی شد، نه بیهوده چیزی بگو و نه بیهوده ببین و نه
هو
 
بعضی ادعای قطبیت به نوشته و کاغذ کنند و از خلاف شخص معروف یا غیر معروفی لاف انا و لا غیر زنند و بعضی دیگر به عنوان تسخیر و اکسیر و احضار ارواح و طلسم و علم حروف و جفر و استخراج عزائم و اذکار.. اظهار کمال کنند بعضی دیگر بخواندن اوراق و رسایل سابقین از قبیل مثنوی و فصوص بدون اینکه علم تصوف را از اهلش آموزند دم از درویشی زنند و عارف وقت خود را شناخته یا نشناخته نفی کنند. بعضی دیگر مجهولاتی در ذکر حال معاصرین خود به هم بافند و در هر مجلس نقل کنند
  بِسْمِ
اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

الإمامُ الصّادقُ علیه ‏السلام :
.............................................................................................................................................................................................................................................................
إنَّ لِکُلِّ شَیءٍ
زَکاةً ، وزَکاةُ العِلمِ أن یُعَلِّمَهُ أهلَهُ .
.............................................................................................................................................................................................................................................................
هرچیزى‏ زکاتى دار
  ولادت امام رضا {ع}


 
هنوز داغ شهادت امام صادق علیه السلام از قلب مالامال از اندوه فرزندش امام کاظم علیه السلام رخت برنبسته و لباس عزا بر تن شیعیان ایشان دیده می شود. مدینه نیز در غم از دست دادن رهبر و امامی چون صادق آل محمد، از آسمان خجل است و خورشید و ماه و ستارگان نیز حال طلوع ندارند. از 25 شوال تا 11 ذیقعه، لبخندی بر لبان هیچ یک دیده نشده است. تا روز یازدهم ذیقعده که خورشید، طلوع متفاوتی داشت و مدینه و اهلش را با پرتوافشانی خویش، ا
اعتقاد شیعه در مورد انکار هر کدام از دوازده امام علیهم السلام در کلام شیخ صدوق رحمه الله
علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:
ابن بابویه (شیخ صدوق رحمه الله) در رساله عقاید گفته است که: هرکه دعوی امامت کند و امام نباشد ظالم و ملعون است، و هرکه امامت را در غیر اهلش قائل شود ظالم و ملعون است. و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده است که: هر که انکار کند امامت علی را بعد از من انکار پیغمبری من کرده است و هر که انکار پیغمبری من کند انکار پروردگاری
{پرسش و پاسخ مهدوی - شماره 40}
 
آیا حضرت مهدی از ابزار جنگی استفاده می کند؟
 
پاسخ:
در روایات، کمتر سخن روشنی در این باره به چشم می خورد و تنها سلاح مورد اشاره در کلام معصومان «سیف» است.
عده ای بر این باورند که بکار بردن کلمه «سیف» در معنای حقیقی و ابزار برّنده جنگی خاص است. البته این گروه درباره غالب شدن حضرت با این سلاح بر دشمنان، توجیهات متفاوتی دارند.
دسته ای دیگر بر این اعتقادند که «سیف» در این روایات، کنایه از قدرت و نیروی نظامی است. این گرو
  بِسْمِ
اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

الإمامُ الصّادقُ علیه ‏السلام :
.............................................................................................................................................................................................................................................................
إنَّ لِکُلِّ شَیءٍ
زَکاةً ، وزَکاةُ العِلمِ أن یُعَلِّمَهُ أهلَهُ .
.............................................................................................................................................................................................................................................................
هرچیزى‏ زکاتى دار
شیطون ظاهرا" خیلی خدا را دوست داشت
و خیلی خیلی او را می پرستید
و در دربار او یکه تازی می کرد
خدا آدم را اختراع کرد و بر سر شیطون هوو آورد 
شیطون مزدش را گرفت
آدم سوگلی شد
شیطون حال آدم گرفت
خدا حالشان را گرفت و 
آدم به زمین آمد 
خدا فرمانی داد و هابیل درست عمل کرد
قابیل با بیل زد تو سر هابیل
هابیل مزدش را گرفت 
روزگار دست قابیلی ها بود 
تا اینکه همه جا قابیلی شد 
خدا به نوح دستور داد کشتی بسازد و همه را سوار کند
نوح به خدا گفت همه چه جوری سوار بشن
شیطون ظاهرا" خیلی خدا را دوست داشت
و خیلی خیلی او را می پرستید
و در دربار او یکه تازی می کرد
خدا آدم را اختراع کرد و بر سر شیطون هوو آورد 
شیطون مزدش را گرفت
آدم سوگلی شد
شیطون حال آدم گرفت
خدا حالشان را گرفت و 
آدم به زمین آمد 
خدا فرمانی داد و هابیل درست عمل کرد
قابیل با بیل زد تو سر هابیل
هابیل مزدش را گرفت 
روزگار دست قابیلی ها بود 
تا اینکه همه جا قابیلی شد 
خدا به نوح دستور داد کشتی بسازد و همه را سوار کند
نوح به خدا گفت همه چه جوری سوار بشن
  بِسْمِ
اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

الإمامُ الصّادقُ علیه ‏السلام :
.............................................................................................................................................................................................................................................................
إنَّ لِکُلِّ شَیءٍ
زَکاةً ، وزَکاةُ العِلمِ أن یُعَلِّمَهُ أهلَهُ .
.............................................................................................................................................................................................................................................................
هرچیزى‏ زکاتى دار
سلام
_انبیاء از آدم تا خاتم، صلوات الله علیه اجمعین، رسالتشون توحید بود و‌ مبارزه با شرک! همراه با بال مبارزه با ظلم!
از خاتم الانبیاء صلوات الله علیهم رسالت شد ولایت... « عم یتسائلون، عن النباء العظیم»
_ انتظار یک رویکرد است. جامعه ی موحدانه و مومنانه باید بشه یک جامعه ی منتظرانه!
_ ما در زمان ظهور ولایت هستیم و ولایت دو‌ معنا دارد ( دوست داشتن  و سرپرستی)... ماموریت ما محبت ولی خداست! 
_ تاریخ بخونید تا بدونید الان باید جای چه کسی باشید! باید مان
بسم الله الرحمن الرحیم.
مهم ترین مشکلی که دارم در اصل با غرب نیست، آنها به هرحال گفتند که ما آن دنیا و خدا را که از دست دادیم، بیاییم این طرف را آنطور که می خواهیم سپری کنیم، مشکل اصلی با خودمانی های بیخودی و نخودی است که فهمیده یا نفهمیده فریب غرب را خوردن و بدیهیات غرب برای آنها بدیهی شد و آنچه غیر طبیعی بود را طبیعی دانستند.خب وقتی ما بنیاد ها و ارکان های غرب را پذیرفتیم و همان عینک غرب را به چشم زدیم، دیگر نمی توان و نمی شود نقد غرب کرد و نمی
پشتِ بامِ خوابگاهِ من
شب فراگیر است
آسمان در دامِ چرک-آلودِ یک دیوانه زنجیر است
سرد و بی روح و تناور ، تیرگی اطراف
دیوِ قدّیسی به حربِ لرزه ای با مغزهای اهلْ درگیر است
پشتِ بامِ خوابگاهِ من
این یگانه جایگاهِ من
هرشب از جایی که من هرگز نمی دانم
می کِشد با چنگکی مخروب
ذهنِ تارم را به سوی خاطری از ناکجایِ خاکیِ ویرانه های دور
باز می دارد عمیقِ چشم خیسم را
بر فضایِ مرده ی بی نور
رفته در آغوشِ هم، پست و بلندِ خانه های پایتختِ کور
سروها با قامتی کوت
از جلسه روضه برگشته ام؛از روضه های حاج منصور ارضی.
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها را خواندند. روح از تنم می رفت و برمی گشت. خیلی حرف ها را نوشته ام و منتشر نکرده ام. فقط هرچه می گذرد یقین می کنم که خیلی دین به گردنمان است که خدا حضرت زهرا سلام الله علیها را الگوی ما قرار داده اند. حالا دیگر این روزها به واسطه ایشان از خدا می خواهم به بندگی ام، به عبادتم، به حیا و حجابم اضافه کند. جوری محبتشان در دلم گره خورده که حس می کنم این شب ها می آیند و مادرانه
سلام دوستان ساعاتتون خوش
امیدوارم حالتون خوب باشه
ازاین به بعد با "همین حوالی"درخدمتتون هستم با کمی گپ و گفت راجبه"همین حوالی"
ساده بگم همین دورواطراف خودمون که چیا میگذره که چیا نمی گذره...
اطرافیانتون وقتشون‌روباچی‌میگذرونن؟؟اونایی‌که‌شاغل‌ان‌خب‌بیشتر وقت روسرکارمی رن و اندک وقتی دارن واسه استراحت و کارای روزمره
دانشجوهاودانش آموزانم بیشتردانشگاه و مدرسه و...ولی همون وقت کمی هم که ممکنه توی روز براشون پیش بیاد به چی مشغولن؟؟
ماما
سلام دوستان ساعاتتون خوش
امیدوارم حالتون خوب باشه
ازاین به بعد با "همین حوالی"درخدمتتون هستم با کمی گپ و گفت
راجبه"همین حوالی"
ساده بگم همین دورواطراف خودمون که چیا میگذره که چیا نمی گذره...
اطرافیانتون وقتشون‌روباچی‌میگذرونن؟؟اونایی‌که‌شاغل‌ان‌خب‌بیشتر وقت
روسرکارمی رن و اندک وقتی دارن واسه استراحت و کارای روزمره
دانشجوهاودانش آموزانم بیشتردانشگاه و مدرسه و...ولی همون وقت کمی هم که ممکنه توی روز براشون
پیش بیاد به چی مشغولن؟؟
ماما
تا نیمه هاى شب دنبال جواب فلان سوال میان کتاب ها مى گردم. از دور شاید به نظر مى رسد که تمام عمر دنبال مسئله هاى حل نشده ام. اما مدتى است فهمیده ام که این مسئله هاى حل نشده هستند که جایى مرا پیدا مى کنند. چه ونکوور، چه تهران، چه کمبریج. نزدیک صبح نوار سبز ساعت را براى نیم ساعت بعدش تنطیم مى کنم. صداى قدم نگهبان بیرون ساختمان اما از هر ساعتى هشیارکننده تر است. پیرمرد قدخمیده با محاسن سفیدرنگش وقت اذان صبح راه مى رود و استغفار مى کند. و تو گویى این ذک
سلام و خسته نباشید و خدا قوت! 
حرص می خورم که چرا از شما دورم و جز دعا نمی توانم هیچ کاری بکنم. گزارش که به من می دهید هم خوشحال می شوم و هم عذاب وجدان می گیرم. احساس می کنم دارید لطف زیادی می کنید؛ لطفی که لیاقتش را ندارم و سزاوارش نیستم. 
امیدوارم با کار و تلاش و خاکی شدن بچه ها در کنار هم، اختلافات و دلخوریها هم زیر آوار دیوارِ خراب شده خاک شود و هیچ گاه دوباره پیدایش نشود.
آرزو می کنم پایگاه با این ساخت و ساز انقلابیتر شود؛ نمی دانم چگونه ولی آ
وسط درس خوندن یکهو دلم خواست برم آرایشگاه!!درحالی که تصمیم داشتم حالا حالاها به ابروهام دست نزنم...چشمم افتاد به موهای کات شده ی دخترکی که انگار قشنگترین موهای دنیا رو داشت و در یک لحظه تصمیم گرفتم با موی کوتاه برگردم خونه...حالا نمیتونم از نگاه کردن به موهای کم پُشت مصری سشوار کشیده و لطیفم دست بردارم...آرایشگر بهم گفت چقدر جنس موهات قشنگه،کاش پرپشت بودن...جواب دادم اوهوم،هر روز هم دارن کمتر میشن...ولی توی دلم میگفتم واقعا برات مهمه?اصلا!!
این
 
بسم الله الرحمن الرحیم.اما گفتم که چارت و ساختار سلامت غرب سرمایه داری از بنیاد سست و کج است و انتظار نباید داشته باشیم که غرب برای ما الگوی سالم و صحیح .داشته باشد.اما وقتی می گویم غرب سرمایه داری و روانشناسی و روانپزشکان آن در برخورد با انسان کاملا بی بهره و کم دانش هستند سخنی به گزاف نگفته ام، مساله اصلی و حیاتی این است که ساختار روحی و روانی مرد و زن را اصلا نمی شناسند با تفاوت ها و شباهت های این دو جنس آشنایی ندارند‌ و بر اساس گزارها و بر
مکالمه من و دوست جانم ریحان  
+ریحان : بی نام-من : بله 
+ریحان :  بی نام کتابو بذار کنار کارت دارم
- من : جان بگو :)
+ ریحان  دیشب میخواستی چی بگی بهم ؟
- من : یادم نیست
ریحان : راجع به فلان خواننده و ترانه ت بود
من : اهاان آن خواننده رو میگی 
ریحان : تعریف کن چیشد
من : در جریان ترانه سرایی هام ک هستی
ریحان : اره 
من : آن خواننده داشت ب بچهها میگفت 
دنبال ی ترانه سرای خوبم برا همکاری
من گفتم ترانه سرایی میکنم 
بعد اون گفت شوخی ؟ 
گفتم ن جدی میگم  اون باور ن
پرهیز از هوسرانى
از خطبه ‏هاى آن حضرت علیه السّلام است (در مذمّت از متابعت هواى نفس و آرزوى بى ‏حدّ اى مردم ترسناکترین چیزیکه از ابتلاى شما بآن مى ‏ترسم دو چیز است اوّل پیروى از هواى نفس و دوّم آرزوى بی شمار، امّا پیروى از هواى نفس شخص را از راه حقّ باز مى ‏دارد و آرزوى بى‏ حساب آخرت را از یاد مى‏برد،آگاه باشید دنیا بسرعت و تندى (از اهلش) رو مى‏گرداند (اهل آن بزودى فانى مى‏ گردند و یا اینکه خوشگذرانى در آن و دل بستن بآن بى نتیجه مى ‏گردد پس
سلام خوبید دوستان؟
انار من هرچی میخوام کامنت بذارم نمیشه، عزیزم من کسی رو توی این رشته نمیشناسم پیشنهاد هم نمیکنم بدن بیرون، مگر اینکه بدن به شخصی که بشناسن و رزومه ازش بخوان ببینن سوابق علمیشو!!
خوب سومین روزکاری هم گذشت، چگونه؟ هیچی همش نشستیم میخندیم خیلی خسته نمیشم، چون هنوز فشار کار زیاد نیست، نکته دیگه درباره من اینه که رییس خیلی دوست داره، زبونمه و اینکه لینک خوبی هستم بین تهران و شعبه خودمون تقریبا توی این سه روز کاری، کل شعبه مرکز
 
وَ اَلْأَمَانُ مِنْهَا مَعْدُومٌ وَ إِنَّمَا أَهْلُهَا فِیهَا أَغْرَاضٌ مُسْتَهْدَفَةٌ تَرْمِیهِمْ بِسِهَامِهَا وَ تُفْنِیهِمْ بِحِمَامِهَا. (خطبه 226)
ترجمه: و امنیت در آن (یعنی دنیا) وجود ندارد و اهلش در آن، اهدافِ نشانه‌رفته‌ای هستند که آنها را با تیرهایش می‌زند و با مرگش نابود می‌کند.
 
توضیح:
هیچ نقطه امنی در دنیا وجود ندارد که انسان جای پایش را آنجا محکم کند و خیالش از بابت سلامت راحت شود. اینجا و آنجا رفتن برای در امان ماندن از سخ
عزیز دورم
حالا که به تو نزدیک‌ترم، حالا که گرما مرا در بر گرفته برایت می‌نویسم که وطن، همین وطنی که تا چیزی پیش می‌آید، از آن مایه می‌گذاریم را داریم به باد می‌دهیم.
تو وطن را می‌فهمی. تو شرحه شرحه شدنش را هم می‌فهمی و می‌دانی وقتی که می‌گویم حالم دارد از ریخت این شهر به هم می‌خورد یعنی چه. من تصویر این شهر را دوست داشتم و حالا کسی یا کسانی این تصویر را ناشیانه خط زده‌اند. 
کدام وطن؟ کجاست آن رگ‌های بادکرده به وقت پرستیدنش؟ کجاست آن لبان
...یَا کَرِیمُ یَا رَبِ‏ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیَا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یَجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَکَارِهِ عَلَى أَهْلِهَا عَلَى أَنَّ ذَلِکَ بَلاَءٌ وَ مَکْرُوهٌ، قَلِیلٌ مَکْثُهُ، یَسِیرٌ بَقَاؤُهُ، قَصِیرٌ مُدَّتُهُ‏ .احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِیلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَکَارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یَدُومُ مَقَامُهُ وَ لاَ یُخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ‏ ل
اینم یکی از اون پستاییه که با یه پست دیگه یادم اومد.نمیدونم شما هم همینطورین که با پستای یکی دیگه،موضوعی به ذهنتون میاد یا نه :|
اصولا آدمیم که ارتباط برقرار کردن با بقیه در فضای واقعی واسم سخته و با هیچ کس هم چرخ نمیخورم و معمولا اکثر کسایی که خودشون میان سمتم نمیدونم از چه قراره که حداقل یه مصرف سیگاری (سیگار نه آ ،سیگاری) دارن،حتی دوستای قدیمیم.(یه کم زبان هم یادتون بدم: سیگاری اینورا بهش میگن ماتور (موتور) و تهرانیا بهش میگن گاری :)) ) درصورتی
توی همین زندگی کوتاه تا الان، چهار یا پنج تا تجربه به دست آوردم که خیلی کلیدیه؛ البته شاید بشه گفت به همون نسبت که ما چیزی نیستیم و کاره‌ای نیستیم توی عالم، تجربه‌هامون هم خرد و کوچولو موچولوئه و اما وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم فلان مسئله رو خوبِ خوب می‌فهممش و قشنگ نشسته به جونم، می‌فهمم آهان این دریافت من از زندگیه.
 
حالا فکر کردید همه‌ش رو الان لیست می‌کنم؟ حاشا و کلا :)) به این ارزونی‌هام نیست.
 
یکیش اینه که برای آدم عصبانی نباید خورا
♥ با سلام و درود بیکران خدمت تمامی مخاطبان فرهیخته ی این کانال ؛
حتما" از عنوان این نوشته تعجب کرده اید . اما به نظر حقیر تعجبی ندارد . با دید عشق آلود به هستی ، میتوان هر چیزی را زیبا دید . همه می دانیم که از وجود ذی جود حضرت حق متعال غیر خوبی و زیبایی صادر نمی شود . مثلا" از چشمه ی جوشان آب نباید انتظار جوشش و فوران شربت یا دوغ داشت . شأنیت حضرت حق نیز اقتضای این امر را دارد که شرور و اعدام را راهی به او نباشد . از حضرت عشق جز عشق نزاید .
به عبارت دیگ
شیخ اشراق در خاتمه ی کتاب «حکمة الاشراق» مدعی می شود ، کتابش را فرشته ای بر او وحی و القاء کرده است. البته ایشان اضافه کرده ، هرکس مطالب کتاب من را انکار کرد خدا از او انتقام می گیرد ! 
ترجمه متن شیخ اشراق : «ستارگان هفتگانه در برج میزان گرد آمده بودند که نوشتن این کتاب به پایان آمد. این مطالب را جز با اهلش یعنی کسانی که راه و رسم مشائیان را پیموده و عاشق نور خدا شده اند در میان مگذارید. علاقه مندان این مطالب باید پیش از پرداختن به آن چهل روز ریاض
مدتی است فرصت نداشتم به امورات رسانه ای برسم. بیچاره دکتر آویز هم بیشتر وقت خود را معطوف به پوشش خبری موفقیت های تشکیلات کرده و به کار وبلاگ نمی رسد، از طرفی هم شخصاً دوست دارم وبلاگ تحت اختیار خودم باشد. هرچه فکر می کنم کسی را برای این مهم استخدام کنم تا هم کمک آویز باشد و هم وبلاگ را به روز کند، نمی توانم! الان که پس از ماهها مشغله بر روی این مورد تمرکز کردم یک گزینه به ذهنم رسید. سلمان بابا  پسر نازنینم که علی رغم سن کمش به امورات مجازی و  کلا
مدتی است فرصت نداشتم به امورات رسانه ای برسم. بیچاره دکتر آویز هم بیشتر وقت خود را معطوف به پوشش خبری موفقیت های تشکیلات کرده و به کار وبلاگ نمی رسد، از طرفی هم شخصاً دوست دارم وبلاگ تحت اختیار خودم باشد. هرچه فکر می کنم کسی را برای این مهم استخدام کنم تا هم کمک آویز باشد و هم وبلاگ را به روز کند، نمی توانم! الان که پس از ماهها مشغله بر روی این مورد تمرکز کردم یک گزینه به ذهنم رسید. سلمان بابا  پسر نازنینم که علی رغم سن کمش به امورات مجازی و  کلا
به نام خدا
 
میهمانان عزیز ماه خدا به «مؤسسه فرهنگی هنری حضرت حجة ابن الحسن (عج)» خوش آمدید
ماه رمضان فرصت بسیار خوبی است برای تهذیب نفس

همچنین تعلیم و تربیت، آموزش آموزه های دینی، بطور مستقیم و غیر مستقیم از قبیل آموزش ضمن مسابقات.

این سخن « خود آگاهی و آگاهی بخشی آن هم در ماه رمضان ماه عبادت و بندگی است» جای تعجب ندارد، چرا که بسیاری از بزرگان دین بودند که حتی شب های قدر را هم علاوه بر اعمال و ... به نگارش، آموزش و ... می پرداخته اند،
و یقینا،
عزیز دورم
حالا که به تو نزدیک‌ترم، حالا که گرما مرا در بر گرفته برایت می‌نویسم که وطن، همین وطنی که تا چیزی پیش می‌آید، از آن مایه می‌گذاریم را داریم به باد می‌دهیم.
تو وطن را می‌فهمی. تو شرحه شرحه شدنش را هم می‌فهمی و می‌دانی وقتی که می‌گویم حالم دارد از ریخت این شهر به هم می‌خورد یعنی چه. من تصویر این شهر را دوست داشتم و حالا کسی یا کسانی این تصویر را ناشیانه خط زده‌اند. 
کدام وطن؟ کجاست آن رگ‌های بادکرده به وقت پرستیدنش؟ کجاست آن لبان
به نام خدا


میهمانان
عزیز ماه خدا به «مؤسسه فرهنگی
هنری حضرت حجة ابن الحسن (عج)» خوش آمدید
ماه رمضان فرصت بسیار خوبی است برای تهذیب نفس

همچنین تعلیم و تربیت، آموزش آموزه های دینی، بطور مستقیم و
غیر مستقیم از قبیل آموزش ضمن مسابقات.

این سخن « خود آگاهی و آگاهی بخشی آن هم در ماه رمضان ماه عبادت و بندگی است» جای تعجب ندارد، چرا که بسیاری
از بزرگان دین بودند که حتی شب های قدر را هم علاوه بر اعمال و ... به نگارش،
آموزش و ... می پرداخته اند،
و یقینا،
به نام خدا


میهمانان
عزیز ماه خدا به «مؤسسه فرهنگی
هنری حضرت حجة ابن الحسن (عج)» خوش آمدید
ماه رمضان فرصت بسیار خوبی است برای تهذیب نفس

همچنین تعلیم و تربیت، آموزش آموزه های دینی، بطور مستقیم و
غیر مستقیم از قبیل آموزش ضمن مسابقات.

این سخن « خود آگاهی و آگاهی بخشی آن هم در ماه رمضان ماه عبادت و بندگی است» جای تعجب ندارد، چرا که بسیاری
از بزرگان دین بودند که حتی شب های قدر را هم علاوه بر اعمال و ... به نگارش،
آموزش و ... می پرداخته اند،
و یقینا،
آیا می دانستید که آیه ٢۶ سوره الفتح در رابطه با عصمت امیر المؤمنین نازل شده استجمعه, ۲ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۲ ق.ظ
إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ٢٦
معنای آیه : وقتی کسانی که کافر شدند همبستگی جاهلی را
به نام خدا


میهمانان
عزیز ماه خدا به «مؤسسه فرهنگی
هنری حضرت حجة ابن الحسن (عج)» خوش آمدید

www.farhangsazan.vcp.ir


ماه رمضان فرصت بسیار خوبی است برای تهذیب نفس

همچنین تعلیم و تربیت، آموزش آموزه های دینی، بطور مستقیم و
غیر مستقیم از قبیل آموزش ضمن مسابقات.

این سخن « خود آگاهی و آگاهی بخشی آن هم در ماه رمضان ماه عبادت و بندگی است» جای تعجب ندارد، چرا که بسیاری
از بزرگان دین بودند که حتی شب های قدر را هم علاوه بر اعمال و ... به نگارش،
آموزش و ... می پرداخته
بقول یه بزرگی، سینما یه قوانین و استانداردهایی داره که البته خیلی انعطاف پذیره. بر اساس اوناست که تعیین میشه یه فیلم خوبه یا بد. پس فقط با بررسی اون موارد شامل فرم و محتوا و... میشه گفت «سینما» درست اجرا شده یا نه. اما داستان سلیقه و گیشه فرق میکنه. ممکنه یه فیلم سبُک و بی ارزش (از نظر سینمایی) خیلی فروش داشته باشه، و بالعکس. پس چیزایی که من میگم یا شما درمورد فیلمها میگید، از نظر خودتونه. یه نوع دیدگاه و سلیقه ست. و ممکنه از نظر بقیه همون باشه یا ک
میبینی ؟! سکوت کردم و خودم زیاد حرف نمیزنم که شرح حال نشه. نمیدونم چیکار کنم که این اتفاق نیفته. ولی الان طاقت نیاوردم. راستش هنوز به خاطر این که نیست و نمیشه باشه ناراحتم اما کاری نمیتونم کنم. برای پرت کردن حواسم سرمو گرم کارام میکنم جوری که وقت غصه خوردن نداشته باشم یا شاید بیشتر عصبانیت و کلافگی رو عقب برونم. فقط فکر میکنم باید کار کنم باید بخونم ، بشنوم ، ببینم ، فکر کنم. این روزا خوب و بد میگذره. جای مها هم خالیه. دلمم برای رشت تنگ شده. فیلما
حقانیت غدیر و امامت و ضلالت خلفای غاصب در کلام حضرت زهرا سلام الله علیها
 
شیخ ابو القاسم خزاز قمی رضوان الله علیه روایت کرده است:
 
محمود بن لبید گوید: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد قبر شهدای احد و قبر حمزه علیه و می‌آمد و در آنجا می‌گریست؛ روزى آن حضرت را دیدم که بالاى قبر حمزه آمده و گریه می‌کند؛ او را به حال‏ خود گذاردم تا آرام شد، [آنگاه] نزدش آمدم و بر او سلام کردم و عرض کردم: اى سرور زنان شم
 
 
اینترنت که قطع می‌شود دوران یقظه می‌آید؛ دوران برخاستن از خواب و دریدن اوهام. دیگر کسی تا نیمهٔ شبْ عروسک‌های مشهور را دنبال نمی‌کند. دیگر کسی از زکام شدن فلان بازیگر تا حرف‌های بی‌ارزش فلان فوتبالیست پهلو به پهلو نمی‌شود. هشتگ‌ها مثل برگ خزان می‌ریزد. «کپی-پیست»ها از کار می‌افتد و قلم در دست اهلش می‌افتد و می‌چرخد. مردم به کتاب‌ها مراجعه می‌کنند. دانشجویان پاسخ سوال‌شان را از درون کتاب‌هایشان (حالا کتاب کاغذی یا الکترونیکی فر
 
 زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (قسمت دوم)
 
 
 
فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر
با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگ
تنها چیزی که در جنگل اهمیت دارد، حفظ بقا است.
هر که قوی تر باشد، زنده خواهد ماند و هر که ضعیف تر، محکوم به فنا.
اما قانون جنگل مختص جنگل نیست. دیده شده در بین برخی انسان نماها که از
حیوانات هم پست تر1 هستند، قانون جنگل رواج دارد.
عده ای برای تکه ای زمین انسان ها را قتل عام می کنند و عده ای هم به خاطر
منافعشان سکوت را ترجیح می دهند.
اما ما چه هستیم؟
انسان یا انسان نما؟
هر کاری که از دستمان برمی آید، باید انجام دهیم.
 نکند صدای مظلومیت انسانی را بش
پدرم هر شب زنگ میزنه و من اصلا حال درستی ندارم به احتمال زیاد دنبال همون دختر مهربونش میگرده که پای درد هر کدوم بیاد وسط از جون مایه میذاره ولی نمی دونه الان پای درد و زندگی خودش وسطه نمی دونه نمی خوام بخندم و باهاش حرف بزنم وقتی خیلی صاف و صادق باشی بی رنگ می شی دیگه کسی تو رو نمی بینه کسی نمی پرسه داری میای خودت زندگی نداری حالا از همشون کندم برای یک ماه اصرارشون برای دیدنم فایده نداره اینبار نمی خوام بازنده باشم میخوام یاد بگیرم دلم با هر با
 
هنرِ خوب نویسنده های خدا باور، این است که می توانند دنیایی از غصه و اندوه و غم را با دینامیت قلم، فرو بریزند و بر ویرانه هایش گل امید برافشانند و طرحی نو دراندازند. اما، هنرخوب ترِ نویسنده های خدا محور، این است که قادرند با گلواژه های رنگارنگ، باغ و بوستانی به وسعت کهکشان ها بیافرینند تا در سایه سار گل هایش، خلقی به راحتی بیاسایند. حُسنِ خداداد نویسنده ها هم، شاید این است که همیشه با کلمات حشر و نشر دارند و دنیای وسیع واژه ها را قلمروی سرزمی
 
هنرِ خوب نویسنده های خدا باور، این است که می توانند دنیایی از غصه و اندوه و غم را با دینامیت قلم، فرو بریزند و بر ویرانه هایش گل امید برافشانند و طرحی نو دراندازند. اما، هنرخوب ترِ نویسنده های خدا محور، این است که قادرند با گلواژه های رنگارنگ، باغ و بوستانی به وسعت کهکشان ها بیافرینند تا در سایه سار گل هایش، خلقی به راحتی بیاسایند. حُسنِ خداداد نویسنده ها هم، شاید این است که همیشه با کلمات حشر و نشر دارند و دنیای وسیع واژه ها را قلمروی سرزمی
کلبه جنگلی گرگان : برای اینکه یک سفر رویایی و عالی داشته باشید مهم ترین مسئله اجاره ویلا و یا سوئیت در مقصد می باشد. اما امروز ما یک تجربه جدید برای شما پیشنهاد داریم . اگر برنامه سفر به گرگان را دارید تجربه اقامت در کلبه جنگلی در گرگان را حتما امتحان کنید. کلبه های چوبی که بوی نم چوب و زندگی ساده روستایی حس هیجان را در شما بیدار می کند. برای اینکه بتوانید یک کلبه جنگلی خوب در گرگان رزرو کنید با این شماره تماس بگیرید.
09114481870
اجاره روزانه کلبه جنگ
کلبه جنگلی گرگان : برای اینکه یک سفر رویایی و عالی داشته باشید مهم ترین مسئله اجاره ویلا و یا سوئیت در مقصد می باشد. اما امروز ما یک تجربه جدید برای شما پیشنهاد داریم . اگر برنامه سفر به گرگان را دارید تجربه اقامت در کلبه جنگلی در گرگان را حتما امتحان کنید. کلبه های چوبی که بوی نم چوب و زندگی ساده روستایی حس هیجان را در شما بیدار می کند. برای اینکه بتوانید یک کلبه جنگلی خوب در گرگان رزرو کنید با این شماره تماس بگیرید.
09114481870
اجاره روزانه کلبه جنگ
کلبه جنگلی گرگان : برای اینکه یک سفر رویایی و عالی داشته باشید مهم ترین مسئله اجاره ویلا و یا سوئیت در مقصد می باشد. اما امروز ما یک تجربه جدید برای شما پیشنهاد داریم . اگر برنامه سفر به گرگان را دارید تجربه اقامت در کلبه جنگلی در گرگان را حتما امتحان کنید. کلبه های چوبی که بوی نم چوب و زندگی ساده روستایی حس هیجان را در شما بیدار می کند. برای اینکه بتوانید یک کلبه جنگلی خوب در گرگان رزرو کنید با این شماره تماس بگیرید.
09114481870
اجاره روزانه کلبه جنگ
آدم ها از ابراهیم زیاد نوشته اند. از موسی هم. از عیسی هم. از حضرت رسول هم. اما ... از نوح چه قدر کم گفته اند. یا شاید هم من چه قدر کم خوانده ام. 
چند روز است درگیر نوح ام. درگیر مکالمات او و خدا. 
با شروع طوفان نوح از دور پسرش را صدا می زند و می گوید تو هم سوار کشتی شو. پسرک اما نمی پذیرد. کوه را برای دور ماندن از بلا، امن می بیند. نوح از همان دور می گوید " لا عاصِم الیوم مِن امر الله الّا مَن رَحِم . " امروز از فرمان خدا هیچ نگهدارنده ای نیست مگر کسی که [ خ
گوشیم رو میگیرم دستم و یه نگاهی بش میندازم
میگم خوبه الان که داریم وارد شبای قدر میشیم،گوشیم رو هم پاکسازی کنم
البته خیلی وقته خیلی مراقبم هرکلیپی رو باز نکنم،به هرحال داخل خیلی از کلیپ ها توهین و تمسخر و چیزای دیگه ست که واقعا در شأن ماهایی که خودمون رو مسلمون می‌دونیم دیدنش جایز نیست
ولی خب چن تایی کلیپ طنز مونده بود که بدون این که اصلا بدونم چی دارم و چی ندارم رفتم و حافظه ی تلگرام رو پاک کردم
آهنگ و این جور چیزها هم که خداروشکر اهلش نیستم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ
سوره نساء آیه 59
ای کسانی که ایمان آورده ایدخدا و رسول و صاحبان امر از خودتان را اطاعت کنید.
 
جابر بن یزید جعفی می گوید: از جابر بن عبد الله انصاری شنیدم ، می گفت:
وقتـی این آیه شریفــــه بر پیامبــر اکــــرم (صلی الله علیه و اله و سلم) نـازل شـد ، از ایشان
پرسیدم : ما ،خــدا و رسول خــدا را می شناسیم. پس صاحبان امـر چه کسانی
هستندکه خداوند ا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها